رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ 

« پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز  و دعاى مرا بپذیر »

سوره ابراهیم آیه 40


دعا و مناجات، نوعی توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودی کوچک و ناتوان به وجودی بی نهایت بزرگ و تواناست.

آدمی به هنگام دعا ـ که همچون گدایی بینوا، دست نیاز به درگاه کریم بی نیاز دراز می کند ـ به حقیقت وجودی خویش نزدیک می شود. انسان وقتی خود را تهی دست و بینوا، رانده و از همه جا مانده، حقیر و فقیر، خوار و زبون و بیچاره و بی پناه دید، حقیقت هستی او ـ که پرتوی از هستی مطلق خداوند است ـ برایش هویدا می گردد و با احساس بستگی و پیوند با حق و نیازمندی به او، حال و شوری وصف ناشدنی پیدا می کند.

بنده در حال دعا و مناجات، چنان غرق لذت می شود که پستی و زبونی خویش را فراموش می کند و از یاد دوست لبریز و سرشار می گردد و مجموعه ای از امید و بشارت و نور و نیرو می شود. جملات شورانگیز دعا، چون آبشار سپیده، در افق روح، فرو می ریزد و روح انسان را روشن و مشتعل می سازد؛ همان طور که سیل زرّین آفتاب، تیرگی ها را از میان برمی دارد و جهان را در نور فرو می برد.

در دعا و توسل، روح، تسکین می پذیرد و التهاب دل فرو می نشیند و بی قراری ها جای خود را به آرامش و قرار می دهد؛ همانند فرزند گم شده ای که به مادر برسد یا تشنه کامی که به چشمه ای زلال و گوارا دست یابد.

همدم شدن با خداوند و راز، نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غم ها را سبک می کند و دل ها را روشنایی و فروغ می بخشد. لذت دعا و مناجات با ذات بی زوال خداوند، چون چاشنی سِحرانگیزی، همه تلخی ها را شیرین کرده، زندگی را باصفا و گوارا می سازد.

جان ناشکیبا و بی طاقتی که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالی شدن از عقده ها، گنجایش دریا گونه می یابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمی دل انگیز می انگارد.

دعا، آبروبخش انسان در پیشگاه ربوبی است و اگر دعای ما نبود، در نزد خداوند قدر و اعتباری نداشتیم؛

قُلْ ما یَعْبَوءُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاوءُکُمْ؛

«اگر دعای شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهی نداشت»

سوره فرقان آیه 77


جهت دریافت تصویر در ابعاد اصلی اینجا کلیک کنید